زبان و ادبیات عربی... هناک دائماً مَن هُو أتعَسُ مِنک، فأبتسم...
| ||
|
روايتگيران را برحسب معيارهاي گوناگوني ميتوان ردهبندي و توصيف كرد؛ ولي بهترين راه گونهشناسي آنان، بر ردهبندي آنها برحسب جايگاه و ارتباط و تقابلشان با ديگر مشاركهاي داستاني همچون: شخصيتها و راويان، و همچنين نسبت و ارتباط آنها با كنش روايت و داستاني كه براي او روايت ميشود، استوار است. به نظر جرالد پرينس «بيفايده خواهد بود اگر بخواهيم براي تمايز گونههاي متفاوت روايتگير، دست به دامان مقولاتي از جمله: ويژگيهاي مزاجي روايتگيران، موقعيت زندگي مثلاً شهر آنها، ارزشها و باورهاي آن شويم؛ چرا كه اين امر مسألهاي است دراز دامن و پيچيده و مبهم. ليكن شيوۀ ديگر آن است كه روايتگيران را برحسب موقعيت روايتيشان و براساس جايگاهي كه نسبت به راوي، شخصيتها و كنش روايت دارند، طبقهبندي كرد». موقعيت و سطح مشاركت روايتگير درداستان ميتواند به دو صورت باشد:«بنا به تعريف، روايت ممكن است داراي روايتگير برون داستاني يا روايتگير درون داستاني باشد».
روايتگير برون داستاني؛ روايتگيري است كه در روايتي كه خطاب به او گفته ميشود، به عنوان شخصيت مشاركت ندارد، بلكه صرفاً گيرنده و شنوندۀ آن است. دركتاب هزارويكشب، پس ازآن كه شهرزاد به نزد سلطان ميرود و براي او داستان ميگويد، سلطان تنها روايتگير داستانهاي شهرزاد است كه صرفاً شنونده است.
روايتگير درون داستاني؛ روايتگيري است كه در روايتي كه خطاب به او گفته ميشود، حضور و مشاركت دارد. از اين روي، او نقش يك«روايتگيرـ شخصيت» را برعهده خواهد داشت و درگير رخدادهاي داستان است. با توجه به اين مسأله است كه ريمون كنان ميگويد:«با كاربست معيار مشاركت در داستان ميتوان ميان روايتگيران تمايز قائل شد كه آيا روايتگير در داستاني كه براي او نقل شده است مشاركت دارد يا نه؟» افزون براين ردهبندي كه ارائه شد، ميتوان روايتگيران رابرحسب ارتباطي كه با راوي و شخصيت دارند، مورد بررسي قرار داد: الف: راوي و روايتگير، در درون يك روايت اصلي يا داستان جامع، در عين حال كه نقش راوي و روايتگير را دارند، ممكن است در«بخشهايي»از روايت اصلي، نقش شخصيت را هم ايفا كنند. همچون شهرزاد و شهریار در هزار ويك شب. ب: در برخي روايتها ممكن است راويان، نقش روايتگير را هم برعهده گيرند. در مورد چنين روايتگيري، جرالد پرينس ميگويد:« او ممكن است نقشهاي ديگررا هم ايفا كند.گاهي اوقات روايت گير يك داستان، ميتواند در همان حال، نقش راوي را هم داشته باشد».ميتوان به اينان، اصطلاح راويانِ روايتگير را اطلاق داد. ج: نوع سوم، روايتي است كه به گفتۀ جرالد پرينس«راويان متفاوت ميتوانند روايتگير واحدي را مورد خطاب قرار دهند» .
نظرات شما عزیزان:
درود و دو صد ادب:
بي صبرانه منتظر پست جديد هستم : اما اين چند روزه مطلب جديدي روي وبلاگ قرار نداديد !! پاسخ:سلام..متشکرم.. پیام
![]() ساعت11:06---20 شهريور 1391
سلام آقای دکترافضلی آیا موضوع پایان -نامه بایدبا رشته تحصیلی مرتبط باشد؟ باتشکر
پاسخ:بله حتماً ![]() ساعت18:43---19 شهريور 1391
سلام استاد.. پاسخ:سلام.اولاً-شما در اصفهان اينقدر استاد خوب داريد كه نياز به من نشه. ثانياً- حضور من در اصفهان هنوز منتفي نشده است. ثالثاً- هر كاري كه دانشجويان خوب من در اصفهان داشته باشند به راحتي از طريق اين وبلاگ ميتوانند مطرح كنند. رابعاً- از مهر ماه امسال در دانشگاه آزاد دزفول رشته كارشناسي ارشد عربي داير است انشالله. از لطفتان ممنونم و موفق باشيد. فاضلی
![]() ساعت13:18---19 شهريور 1391
سلام
از آن جهت که شما دانشگاه اصفهان و اخیرا مطلبی دیدم که همدان نیز داوری دارید.فکر کردم که این دانشجوی یکی از این واحدها باشه که پرسیده بود...و الا می دانم که دزفول فعلا عربی نداره...من نیز می خواستم ببینم اگه موضوعاتشان یکی از علایقمه که اگه دزفوله که می فرمایید هست،شرکت کنم. پاسخ:بررسي صور خيال در شهر سياوش كسرايي- تحليل روانشناختي زن در شعر سهراب سپهري- جايگاه زن در آثار دفاع مقدس...البته 30 شهريور هم دفاعيه هست كه عنوانهايش را نميدانم. فاضلی
![]() ساعت23:47---18 شهريور 1391
سلام
با عرض پوزش ،این دوستی که سوال فرمودن دفاعیه گروه ادبیات ،آیا ادبیات فارسی است یا عربی؟دو موضوعی که دفاع دارند آیا میشود که بفرمایید چه هستند ؟ با سپاس. پاسخ:عربي كه دزفول نداريم..گروه فارسي است..موضوعاتشان مختلف است. حافظی
![]() ساعت15:04---18 شهريور 1391
با سلام و احترام. به شرط دعای شما چشم از اول مهر به جد شروع میکنم برای دکتری. انشاالله همیشه زنده باشید و پایدار
پاسخ:موفق باشید ادبیات
![]() ساعت2:20---17 شهريور 1391
با سلام و عرض ادب.استاد می خواستم بپرسم گروه ادبیات در شهریور ماه دفاع دارند یا خیر؟ و اگر هست چه تاریخی ؟
پاسخ:سلام.23 و 25 شهریور دفاعیه هست. حافظی
![]() ساعت23:53---16 شهريور 1391
با سلام و احترام استاذنا الکرام...با ارشد سراسری و معدل بالا و چند مقاله بخاطر عدم بند(پ) که به ما کاری ندادند...دکتری بخونیم؟ دیگر دلی نمانده است...اما خب ترک عادت مرض است مطمئنم دفترچه دکترا را خواهم گرفت.خدا خیر دنیا و آخرتو بهتون بده اینجا رو عّلّم کردید حداقل مطمئنیم یه آدم حسابی حرفمونو میشنوه التما س دعا
پاسخ:سلام..وقتی یه دانشجویی از دانشکده اصول دین دزفول با زحمت خودش دانشگاه تبریز ارشد قبول شده، حالا هم مطمئناً با تلاش خودش دکترا قبول میشه..لطفا خودتونو وارد مسائل حاشیه ای نکنید..محکم درستان را با برنامه بخوانید سال آینده قطعاً قبولید... فاضلی
![]() ساعت11:33---16 شهريور 1391
سلام دکتر.
از پی گیرهای شما سپاس گذارم.دروسم رو بین دانشگاه آزاد تبریز و شبستر انتخاب و ثبت نمودم،که اگر خدا خواست فقط پایان نامه برا ترم بعد بمونه.فقط مونده ارسال نمراتی که دزفول بودم ،که می دونم مثل پی گیریهای همیشتون اونارو برام ارسال می کنید.خیلی خیلی متشکرم وآرزوی موفقیت بیش از این را برایتان از خداوند دارم. پاسخ:به خیر و خوشی باشید انشالله.. در اسرع وقت برای دانشگاهتان ارسال می کنیم. ![]() ساعت21:31---15 شهريور 1391
درود و دو صد ادب :
استاد : يه نقل قول و يه سوال : تزوتان تودروف در باب اهميت روايت گير جملات زيبا و جالبي داره : به محض اينكه راوي يك كتاب را بازشناسيم بايد جفت مكمل آن را نيز دريابيم و او كسي است كه سخن گفته شده خطاب به اوست و ما امروزه او را روايت گير مي ناميم روايت گير خواننده واقعي نيست هم چنانكه راوي نيز نويسنده نيست بررسي روايت گير همان اندازه براي شناخت روايت ضروري است كه بررسي راوي ! و اين نشون ميده بررسي ساختار كلي متوني روايي مثل هزار و يك شب ، هفت پيكر ، دكامرون و دل تاريكي بدون توجه به مفهوم و جايگاه روايت گير ناقص خواهد بود !!! استاد يه سوال : چرا روايت گير نميتونه تو جنبه توليد و كنش روايت دخل و تصرفي داشته باشه ؟؟؟ يا بهتر بپرسم استاد اصلا كاري باهاش داره يا نه ؟ پاسخ:سلام..همانطور كه فرموديد تزوتان تودورف از ساختارگراياني است كه به بحثهاي بوطيقاي ساختارگرا و عناصر روايت توجه ويژه داشته است و مقالات بسيار در اين زمينه دارد..در مورد سوالتان هم بايد اينگونه پاسخ بدهم كه روايت نيوش در توليد روايت دخل و تصرفي ندارد اما در كنش روايت ميتواند نقش اصلي داشته باشد..اول اينكه واكنش روايت گير در مقابل روايت راوي در مسير روايت بسيار مؤثر است. درحالتي محاكاتي ( يا تقليدي ، مانند هزارو يك شب ) روايت گير از روايت گر میخواهد تا روايت را آغاز كند . در اين جا وجهي كنايي وجود دارد كه دلالت برخروج راوي از سكون ، سكوت وشييء وارگي پيشين خود به قامت روايتگر است و اين روايت گير است كه اين مرحله گذار آغازين را فراهم مي آورد ...و دوم اينكه ممكن است روايت گير ما درون داستاني باشد كه در اينحالت خود شخصيتي از داستان است و تأثير گذار مستقيم ميباشد. دانشجويان عربي دانشگاه آزاد همدان
![]() ساعت13:26---15 شهريور 1391
سلام.ببخشيد مزاحم شديم آيا شما همون استادي هستيد كه قراره 25 شهريور در دانشگاه ما داور پايان نامه باشند؟ما در اينترنت جستجو كرديم. پاسخ:سلام بر شما.بله به خواست خدا انشالله. پیام ساعت 21 ---14 شهریور
![]() ساعت21:51---14 شهريور 1391
ازتوضیحات داده شده تشکرمیکنم.
![]()
سلام به عالی بود موفق باشی
به منم سر بزن موافق به تبادل لینک بودی خبرم کن |
|
[ طراحی : میهن اسکین ] [ Weblog Themes By : MihanSkin ] |